منتظر

  • خانه 

حتمن بخونین

09 آذر 1398 توسط حدیثه هارونی

بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم.

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد.

گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:

گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده

و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره.تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده.

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه.

گفتم: پس حجابت….

اشک تو چشاش جمع شده بود.

روسری اش رو کشید جلو.

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره.

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

پیری زودرس

03 آذر 1398 توسط حدیثه هارونی

 آنچہ باعث #پیرے زودرس مے شود:↯↯
🍃🌹 قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: لا تَدَعُوا العَشاءَ و لَو عَلی حَشَفَهٍ، إنّی أخشی عَلی امَّتی مِن تَرکِ العَشاءِ الهَرَمَ؛ فَإِنَّ العَشاءَ قُوَّهُ الشَّیخِ وَ الشّابِّ.
🍂🍃 حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمود: ده چیز پیری به بار می آورد: فراوانیِ آمیزش جنسی با زنان، شستن سر با گِل، توقّف زیاد در آبریزگاه، سخن گفتن به گاه قضای حاجت، فراوانی استعمال بوی خوش، نوشیدن آب به هنگام شب، نگریستن به شرمگاه زن، به رو خفتن، شبانه ایستاده آب نوشیدن، و آستین را به صورت مالیدن🍂🍃
🍃🌹 قال سیدنا و مولانا الإمام صادق صلوات الله علیه: أربَعَهٌ تُهرِمُ قَبلَ أوانِ الهَرَمِ: أکلُ القَدیدِ، وَ القُعودُ عَلَی النَّداوَهِ، وَ الصُّعودُ فی الدَّرَجِ، و مُجامَعَهُ العَجوزِ. 
🍂🍃 مولا و آقای ما حضرت امام صادق صلوات الله علیه فرمود: چهار چیز [انسان را] پیش از فرارسیدن هنگام پیری پیر می کند: خوردن گوشت خشک شده، نشستن بر جای مرطوب، بالا رفتن بر پلکان، و آمیزش با پیر زنان 🍂🍃
📚 بحارالانوار،صفحہ 343 

 نظر دهید »

دلنوشته

28 آبان 1398 توسط حدیثه هارونی

🔹میان ماه من تا ماه گردون

 تفاوت از زمین تا کهکشان است…
خیلی سبک سنگین کردم که چطوری اینو بگم و اصلا آیا بگم یا نگم؟!

اما …

باید گفت…
هر چیزی جای خودش

هر کسی هم جای خودش
ممکنه عالم یا مرجع محترمی به این رسیده باشند که در موضوعات ولو جزئی هم ورود کنند و نظر بدهند، خیلی هم خوب … خدا از همه قبول کنه.
اما یه وقت هست که ولی فقیه و امام المسلمین قراره درباره چیزی اظهار رای و نظر کنند.

خب فرق می‌کنه.

باید جوانب الاطراف و کامل باشه و مو با درز حرف و نظر نرود!
به خاطر همین، گلایه ها و زمان شناس بودن برای تصمیمات، مخصوصا تصمیماتی که به جیب و سفره مردم گره خورده، یه طرف!

اما عمل به قانون و مقید به اصل جمهوری بودن هم یک طرف!
وقتی ما میگیم در هوش و سیاست و آینده نگری، حضرت آقا کاملا متفاوت هستند و اصلا یه چیز دیگه اند، منظورمون همین جاها روشن میشه!
حرف بسیاره و الان فرصت بیان خیلی از حرف ها نیست

اما فقط همینو بگم که:

اگه شخص ولی فقیه ورود به معنای خاص کرده بودند و امر به برگرداندن تصمیم سه قوا به حالت قبل داده بودند، 
🔺آیا شاهد استعفای تعداد بیشتری از نمایندگان نبودیم؟
🔺آیا شاهد استعفای بعضی از سران قوا نبودیم؟ 
🔺آیا کل مملکت را فلج نمی‌کردند و همه را از کارهای اجرایی و خدماتی منع و دلسرد نمیکردند؟!
📢 در یه کلمه: آیا بهانه برای ترکوندن کل ایران و مختل کردن زندگی مردم به دست بعضیا نمی افتاد؟!!!
 و …
منم میگم ایشالله نبودیما

اما اگه اینطوری میشد چی؟
الان طی مدت دو سه روز، منافقین و اغتشاشگران را جمع می‌کنیم و به مطالبات به حق مردم شریف و مظلوممون جواب مناسب میدیم.
اما دیگه اون موقع نمیشد جمعش کرد و … دیگه نگم چه میشد؟!!!
این است معنای #ولایت_مطلقه_فقیه

این است تصمیم #فقیه_جامع_الشرائط

این است درآوردن چشم #فتنه در نطفه

و این است معنای اعتماد و خیال جمعی ما از تصمیمات و درایت #ولی_فقیه
بقیش باشه واسه بعد از این گرد و خاک ها..

 نظر دهید »

داستان

28 آبان 1398 توسط حدیثه هارونی

  الحَسَنُ البَصرِيُّ : 
  كانَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ سَيِّدًا زاهِدًا وَرِعًا صالِحًا ناصِحًا حَسَنَ الخُلُقِ ، فَذَهَبَ ذاتَ يَومٍ مَعَ أصحابِهِ إلى بُستانِهِ ، وكانَ في ذلِكَ البُستانِ غُلامٌ لَهُ اسمُهُ صافي ، فَلَمّا قَرُبَ مِنَ البُستانِ رَأَى الغُلامَ قاعِدًا يَأكُلُ خُبزًا ، فَنَظَرَ الحُسَينُ إلَيهِ وجَلَسَ عِندَ 
  حسن بصرى: 
  حسين بن على، سرورى زاهد، پاكدامن، نيكوكار، خيرخواه و خوش اخلاق بود. امام عليه السلام ، روزى با اطرافيان خود به باغش رفت. در اين باغ غلامى كار مى كرد كه نامش صافى بود. چون حضرت عليه السلام به باغ نزديك شد، غلام را ديد كه نشسته نان مى خورد. حسين عليه السلام بدو نگريست و زير درخت خرمايى كه او را مى پوشاند و غلام نمى توانست حضرت عليه السلام را ببيند نشست. غلام، يك گرده نان را بر مى داشت و نصف آن را به طرف سگش مى انداخت و نيم ديگر را خود مى خورْد. حسين عليه السلام از اين كار غلام در شگفت شد. غلام چون از خوردن آسوده گشت گفت: سپاس خداوند جهانيان را، خدايا من و سرورم را بيامرز و به او بركت بده، چنان كه به پدر و مادر او بركت دادى، به رحمت خودت اى ارحم الراحمين. در اين هنگام حسين عليه السلام برخاست و گفت: اى صافى! غلام وحشت زده برخاست و گفت: سرورم و سرور همه مؤمنان! من شما را نديدم، مرا ببخش. حسين عليه السلام گفت: مرا حلال كن اى صافى، زيرا من بدون اجازه تو به باغت وارد شدم. صافى گفت. به سبب فضيلت و كرم و سرورى خودت چنين سخنى را مى گويى سرورم. حسين عليه السلام فرمود: ديدم كه نيمى از گرده نان را به سگت مى دهى و نيم ديگر آن را، خود مى خورى، اين كار چه معنا دارد؟ غلام گفت: هنگامى كه من نان مى خوردم، اين سگ به من مى نگريست، سرورم! من از نگاه او شرم كردم، آخر اين هم سگ توست كه باغت را در برابر دشمنان حفظ مى كند. من برده توام و اين سگ توست و هر دو با هم، رزق از تو رسيده را خورديم. حسين عليه السلام گريست و فرمود: تو در راه خدا آزادى و با طيب خاطر به تو دو هزار دينار مى بخشم. غلام گفت: اگر مرا آزاد مى كنى من باز هم مى خواهم عهده دار باغ تو باشم. حسين عليه السلام فرمود: مرد هرگاه سخنى بر زبان مى آورد، شايسته است كه آن را با عمل خود تأييد كند، من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأييد كردم و باغ را با هر آن چه در آن است به تو بخشيدم، ولى اين گروه از اطرافيان من آمده اند تا ميوه و خرما بخورند، آنها را به خاطر من، ميهمان خود بدار و ارجشان نه كه خداوند در روز رستاخيز بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقى و ادبت به تو بركت دهد. غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشيدى، من هم آن را وقف اطرافيان و شيعيان تو مى كنم.حسن [بصرى ]مى گويد: بر مؤمن شايسته است كه همچون نوه پيامبر خدا باشد. 
  مقتل الحسين عليه السلام للخوارزميّ : 1 / 153 . 

 1 نظر
  • 1
  • 2
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

منتظر

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس